اقتصاد دیجیتال: مفهوم و آثار آن
اقتصاد دیجیتال چیست و چگونه زندگی اجتماعی- اقتصادی مردم را تحت تاثیر قرار داده است؟ زندگی روزانه مردم با شتابی حیرتانگیز با ابزار دیجیتالی عجین شده است. مردم بطور روزافزون در زندگی روزانه خود از کامپیوتر استفاده میکنند. از طریق پست الکترونیک به تمامی نقاط جهان به فاصله چند ثانیه نامه، عکس، گزارش و ... ارسال میکنند، تمامی محاسبات خود را با کامپیوتر انجام می دهند، به انواع موزیک و فیلم های مختلف از طریق اینترنت دسترسی دارند. روزی میرسد که کامپیوتر مانند تلفن و تلویزیون همگانی خواهد شد. از خانهها که بگذریم، سازمانها و شرکت ها نیز بیش از پیش به شبکههای محلی و جهانی پیوستهاند و بسیاری از مناسبات تجاری خود را از طریق این شبکه انجام میدهند. استفاده مستمر شرکت های تولیدی از کامپیوتر در حوزههای اداری و تولیدی با سرعتی غیرقابل تصور در حال افزایش است. هم اکنون در بسیاری از کشورهای توسعه یافته در خواستها، صورتحسابها، برنامهسفر، خرید و خدمات مشابه از طریق شبکه اینترنت انجام میشود و در واقع دیجیتالی شده است. استفاده از ابزارهای دیجیتالی مانند دوربینهای عکاسی و فیلمبرداری، تلویزیون و تلفن همگانی شده است و جالب توجه اینکه این ابزارها قابلیت اتصال به شبکه را دارند. کتاب و روزنامهنیز به صورت دیجیتالی تولید و توزیع میشود و براحتی افراد میتوانند تمامی کتب و روزنامه های مورد علاقه خود را از طریق کامپیوتر مطالعه کنند. یک مدیر نیز میتواند تمامی پرونده های خود را روی یک کامپیوتر قابل حمل با خود به سراسر جهان ببرد. بسیاری از دادوستدها را شخص میتواند به کمک ابزار دیجیتالی خود انجام دهد و نهضت Self-Service در زمینه خدمات تحولات شگرفی پدید آورده است. هر کس میتواند محتوای روزنامه را طبق سلیقه خود خریداری کند. مثلا میتواند تمامی اخبار و تحلیلهای اقتصادی را داشته باشد و از بقیه صفحات صرفنظر کند چون برایش مهم نیست که در مابقی صفحات روزنامه چه نوشته شده است. هماکنون بسیاری از مشتریان شرتهای خودروساز پیشرفته بخشی از طراحی اتومبیل را خود انجام می دهند و کارخانهها بخوبی میتوانند نیازهای پرتنوع مصرفکننده های سختگیر را پاسخ دهند. ابزارهای دیجیتالی موجب شده است که تولید انبوه جای خود را به تولید سفارشی بدهد و کیفیت و انطباق کالا با تمامی خواسته های مشتری به مساله محوری شرکتهای تولیدی و خدماتی تبدیل شده است. اخیرا به کمک ابزارهای دیجیتالی هتلهای معروف اطلاعات مربوط به مشخصات و خواستههای شما را به هتلهای مرتبط با خود میفرستند و اگر شما میهمان یکی از این هتلها در یکی از دروافتادهترین نقاط جهان باشید، بدون آنکه از شما بپرسند تمامی نیازهایتان را پاسخ می دهند. هم اکنون، اقتصاد شبکه و اقتصاد دیجیتال که در طراحی و کارایی خطوط هواپیمایی نقشی غیرقابل انکار ایفا کرده است به سایر حوزه های خدماتی نیز تسری یافته است و در سایر بخشها به بهبود کیفیت و کارایی کمک کرده است. آیا اقتصاد می تواند در برابر این همه تحولات شگرف بیتفاوت بماند؟ به کشورهای OECD هماکنون در سطحی وسیع این تحولات را تجربه میکنند. بخش تولید در اقتصاد و نیز بخش تقاضا شدیدا دیجیتالی شده است. دیجیتالی شدن اقتصاد دو بعد مهم دارد: 1- تولیدکالاهای دیجیتالی 2- تولید کالای غیردیجیتالی با استفاده از فرآیندها و ابزار دیجیتالی. سرعت دیجیتالی شدن اقتصاد در کشورهای OECD طی 10 سال گذشته بسیار پرشتاب بوده است و باعث شده که روندهایی اساسی در اقتصاد این کشورها شکل بگیرد. بررسی این فرآیندها به ما در درک و ماهیت قدرت اقتصاد دیجیتال کمک می کند . روندهای اصلی که اقتصاد دیجیتال در این کشورها ایجاد کرده است بطور خلاصه به شرح زیر است: 1. قیمت کالای دیجیتال سال به سال در حال کاهش است. قیمت شاخص کالاهای دیجیتال از سال 1975 تا سال 1999 از 125000 به 1000 رسیده است یعنی ظرف 24 سال 125 برابر کاهش یافته است. این پدیده موجب شده است که سایر کالاهایی که به نوعی دیجیتالی هستند یا با ابزارهای دیجیتالی تولید شدهاند (مانند اتومبیل که به کمک روبات ها سریعتر و ارزانتر تولید میشود) دچار کاهش قیمت شده اند. کاهش قیمتها در اقتصاد کشورهای OECD آنچنان فراگیر شده که پدیده ای به نام کاهش قیمت (Deflation) در ادبیات اقتصادی معمول شده است در حالی که بحث اصلی مقالات اقتصادی تا قبل از این پدیده تورم ( Inflation) بوده است. هماکنون تولید مجموعه دایرهالمعارف بریتانیکا که به مبلغ 2200 دلار عرضه می شد، یک CD با قابلیتهای بیشتر به مبلغ 50 دلار عرضه میشود. گذشته از آن دیجیتالیشدن اقتصاد بسیاری از هزینه های کارگزاری را نیز کاهش داده است. مثلا هزینه ذخیره بلیت هواپیما از طریق نمایندگی 8 دلار است در حالی که از طریق اینترنت حدود 1 دلار میرسد. هزینه خرید بیمه از طریق نمایندگیها بین 4 تا 7 دلار تمام میشود در حالی که این هزینه از طریق اینترنت به زحمت به 2 دلار میرسد. در زمینه تحقیقات مطالعات اکتشافی نیز به یاری اقتصاد دیجیتال شاهد کاهش هزینه ها طبق آخرین گزارش به دست آمده از شرکت BP Amoca ، هزینه اکتشاف نفت برای هر بشکه در سال 1991 به 10 دلار بالغ می گردید. این مبلغ در سال 1999 به یک دلار کاهش یافته است. 2. گسترش اقتصاد دیجیتال فضای اقتصاد جهانی را رقابتی کرده است. اقتصاد دیجیتال موجب شده است که موانع ورود به بازار برداشته شود و هر کس براحتی از طریق شبکه وارد اقتصاد جهانی شود. گذشته از آن به واسطه استفاده از قابلیتهای شبکه، قدرت مصرف کننده از طریق مقایسه قیمت ها و کیفیتها و دسترسی به اطلاعات افزایش یافته است. از سوی دیگر اندازه شرکت ها کوچک شده و طیف وسیعی از واحدهای اقتصادی از طریق شبکه جهانی به یکدیگر وصل شدهاند. هزینه مبادله (Transaction Cost) که یکی از عوامل مهم تنظیمکننده مبادلات و قیمتها است بشدت کاهش یافته است. به سخنی کوتاه گسترش اقتصاد دیجیتالی موجب فشردگی زمان و مکان شده و در عین بزرگتر کردن بازارها در مقیاس جهان شدت رقابت را بالا برده است. بالا رفتن شدت رقابت تا آنجا است که موسسات معتبری چون مجمع جهانی اقتصاد و موسسه بینالمللی توسعه مدیریت ارقام حساب های ملی را برای بررسی وضعیت کشورها نامناسب میدانند و با بهکارگیری متغیرهای مختلف (بیش از 200 متغیر) قدرت رقابتی کشورهای مختلف را حساب میکنند در ادبیات مدیریت و اقتصاد نیز رقابت به محور مباحث نظری تبدیل شده است و بسیاری از نظریههای جدید اقتصادی و مدیریت حول محور رقابت شکل گرفتهاند. 3. با افزایش سرعت دیجیتالی شدن اقتصاد، انعطافپذیری خط تولید و سازمان شرکتهای تولیدی و خدماتی افزایش یافته است. این قدرت انعطاف پذیری موجب شده است که خط تولید د ر کوتاهترین زمان تغییر کند و سازمانها با تغییرات محیطی سریعا خود را تغییر دهند. ضمنا مجموعه این انعطافپذیریها موجب شده است که شرکت ها بتوانند به جای تولید انبوه تولید سفارشی و بر اساس خواست مشتریان انجام دهند. این کار تا آنجا گسترش یافته است که نوع تولیدات بعضی کارخانهها بسیار متنوع شده، بطوری که به تمام نیاز مشتریان میتوانند پاسخ دهند. 4. اقتصاد دیجیتال سرعت را چه در تولید و چه در تحولات خارج از حوزه تولید بشدت بالا برده است. بر اساس قانون متکالف (Metcalfe's Law)ارزش ایجاد شده در شبکه با مجذور تعداد کاربران اینترنت افزایش مییابد. در اینصورت با در نظر گرفتن تعداد کاربران اینترنت در شرایط فعلی (350 میلیوننفر) مقدار ارزش ایجاد شده برابر 350 خواهد شد. ارزش ایجاد شده در سال 2005 که پیشبینی میشود تعداد کاربران اینترنت به 1 میلیارد نفر برسد، سرسام آور بزرگ خواهد شد. این سرعت بیشتر به قدرت پردازش سیلیکون چیپسهای کامپیوتر بر میگردد . یکی از بنیانگذاران شرکت اینتل معتقد بود که در هر 18 ماه قدرت کامپیوترها دو برابر میشود. گفته وی اکنون به صورت یک قانون درآمده است. (Moore's law ) بر این اساس در سال 2010 کامپیوترهای معمولی احتمالا 10 میلیون برابر کامپیوترهای سال 1975 قدرت پردازش دارند. طبق برآورد نشریه اکونومیست هزینه انتقال دیجیتالی دایرهالمعارف بریتانیکا در سال 1970در حد 187دلار بوده است. در حالی که در سال 2000 به یاری قدرت پردازش بسیار زیاد کامپیوترها وکاهش قیمت آنها، هزینه انتقال دیجیتالی کل کتابخانه کنگره امریکا از یک ایالت به ایالت دیگر به زحمت به 40 دلار میرسد. 5. دیجیتالیشدن اقتصاد موجب رشد سریع نوآوری و اختراعات شده است. این سرعت آنقدر بالا است که نوآوری به دغدغه دایمی کار مستمر و روزانه شرکت ها تبدیل شده است. بیسبب نیست که عده ای اقتصاد امروزه را اقتصاد مبتنی بر نوآوری (Innovation-based Economy) نامیده اند. سرعت نوآوری موجب شده است ه دستگاههای بسیار جدید بسرعت منسوخ شوند و استهلاک دستگاهها جای خود را به استهلاک تکنولوژی دستگاهها بدهد. شرکت هایی که از این رقابت باز میمانند سریعا حذف خواهند شد. این روند تحقیق، توسعه و یادگیری مستمر را به محور فعالیت شرکت ها تبدیل کرده است. 6. اقتصاد دیجیتالی موجب همسطح شدن بازارها و حذف اربیتراژ (سودهای دلالی) شده است. قبلا هر تغییر که در بازار های مالی نیویورک رخ میداد، همه به سوی سایر بازارها سرازیر میشدند ولی هماکنون از طریق شبکه همه جا حضور دارند و لذا زمان انتقال از یک بازار به بازار دیگر به حداقل رسیده است. به همین دلیل است که برخلاف سالهای قبل تمامی بازارهای بورس یکباره با هم واکنش نشان میدهند و نرخ بازدهی سهام در بازارهای بورس مختلف بشدت همگرا شده است. این پدیده تحت عنوان برابری نرخ بازدهی (Rate of return Parity)در ادبیات اقتصادی مطرح شده است. 7. رشد اقتصاد دیجیتال نابرابری را در سطح ملی (بین گروههای درآمدی کشورهای توسعه یافته) و در سطح بینالمللی (بین کشورهای مختلف) افزایش داده است. این پدیده تحت عنوان شکاف دیجیتالی (Digital Divide) در سطحی گسترده در محافل علمی و سیاسی مورد توجه قرار گرفته است. از آنجا که بر اساس تحقیقات انجام گرفته، دیجیتالی شدن شرکت ها و اقتصاد کشورها بهرهوری و رقابت پذیری آنها را بالا میبرد و سرعت آن نیز خیلی زیاد است، شکاف درآمدی کشورها، شرکت ها و گروههای مختلف مردم در حال افزایش است. هرچند که اقتصاد دیجیتال فرصت های زیادی را در اختیار کشورهای در حال توسعه قرار داده است ولی تاکنون موجب افزایش شکاف دیجیتال نیز شده است و تنها بعضی کشورها قادر بوده اند که با دیجیتالی کردن اقتصاد خود این شکاف را کاهش دهند. بر اساس مطالعات کنفدراسیون مصرف کنندگان آمریکا یک مدیر اجرایی در سال 1980، حدود 42 برابر یک کارگر کارخانه حقوق میگرفته است، این نسبت در سال 1999 به 475 برابر افزایش یافته است. هماکنون کشورهای ثروتمند جهان با 15 درصد جمعیت جهان 90 درصد هزینههای تکنولوژی اطلاعات (IT) را انجام می دهند و 80 درصد کاربران اینترنت را در اختیار دارند. اگر نسبت میزبانان اینترنت را (Internet Hosts) به عنوان یکی از شاخص های رشد اقتصاد دیجیتال در نظر بگیریم، فقط کشورهای OECD 6/96 درصد میزبانان اینترنت را در اختیار خود دارند. بر اساس تحقیقات انجام گرفته در مرکز تحقیقات OECD شکاف دیجیتالی بین کشورهای OECD و آفریقایی از 270 در اکتبر 1997 به 475 در اکتبر 2000 افزایش یافته است. بر اساس محاسبات انجام شده در دهه 90 کشورهای گروه –هفت (7 G) 5/90 درصد تولیدات با تکنولوژی پیشرفته را تولید کردهاند و 4/80 درصد قدرت محاسباتی جهانی را در اختیار دارند. سرعت این شکاف متاسفانه در حال افزایش است و کشورهای در حال توسعه با دسترسی محدود به ابزارهای دیجیتالی روز به روز به حاشیه اقتصاد جهانی رانده میشوند. در حالی که هزینه خرید یک کامپیوتر در بنگلادش برابر دریافتی 8 سال یک کارگر است نمیتوان براحتی به توسعه اقتصاد دیجیتال در این کشورها آن هم بدون داشتن استراتژی مشخص امیدوار بود. بر اساس محاسبات سازمان ملل متحد 2 میلیارد نفر در جهان با درآمد سرانه 800 دلار زندگی می کنند که به ازای هر هزار نفر 35 تلفن و 5 کامپیوتر دارند درحالی که در امریکا به ازای هر هزار نفر 650 تلفن و 540 کامپیوتر وجود دارد و البته در خصوص میزان استفاده و نوع استفاده از این دستگاهها نیز تفاوتهای قابل ملاحظهای وجود دارد. حقایق فوق وجود شکاف دیجیتال و سرعت افزایش آن را نشان می دهد. این شکاف آثار غیرقابل انکاری بر اقتصاد کشورهای در حال توسعه دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره میشود. 1-7- دیجیتالی شدن اقتصاد کشورهای توسعه یافته و غیردیجیتالی ماندن کشورهای در حال توسعه نابرابری جدیدی را تحت عنوان کاهش نرخ مبادله ایجاد کرده است. ارزش افزوده کالاهای دیجیتالی، به رغم کاهش قیمت، بسیار بالا و ارزش افزوده کالاهای تولیدی در کشورهای در حال توسعه بسیار پایین است. معامله تجاری این دو نوع کالا در سطح بینالمللی در واقع بیانگر انتقال منابع و پساندازها از کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته میشود. 2-7- تقسیم کار جدیدی در حوزه های اقتصاد جهانی در حال وقوع است. کشورهای توسعه یافته روز به روز با دیجیتالیتر شدن و با توسعه دانش و نوآوریهای جدید، تولید کالاهای سنگین و غیردیجیتالی را به کشورهای در حال توسعه منتقل میکنند. بنابراین کشورهای در حال توسعه بتدریج تولید کننده کالاهایی خواهند بود که سهم تکنولوژی دیجیتالی و دانش در آنها محدودتر است. این پدیده را در روند صادرات و وزن صادرات کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه بخوبی میتوان تشخیص داد. 3-7- گسترش اقتصاد دیجیتالی و شبکهای در سطح جهان موجب شده است که مردم کشورهای در حال توسعه بطور مستمر و از طریق ارتباط On-Line با آخرین پدیدههای جدید کالایی آشنا شوند و براحتی از طریق اینترنت به آنها دسترسی داشته باشند. این مساله که در دهه 50 توسط نورکس (Nurkse) تحت عنوان اثر نمایش (Demonstration) مطرح شده بود در اوایل قرن بیستویکم با شدت و قدرت بیشتری در حال عمل کر دن است و موجب شده است که سطح مصرف کشورهای در حال توسعه بالا رود و حجم پسانداز پایین بیاید. این مساله خطر کاهش انباشت سرمایه را برای کشورهای در حال توسعه به همراه دارد. 4--7 گسترش اقتصاد دیجیتالی در کشورهای در حال توسعه، هر چند به صورت محدود، منجر به ظهور دوگانگی دیجیتالی (Digital Duality) شده است. عده ای که در این حوزه از فعالیتهای اقتصادی مشغول هستند دارای نرخ بازدهی بالاتری خواهند بود. از آنجا که توسعه اقتصاد دیجیتالی در کشورهای در حال توسعه اجتنابناپذیر خواهد بود،توسعه آن موجب دوگانگی شدید در درآمدها و بازدهی بخشهای دیجیتالی و غیر دیجیتالی خواهد شد. به عبارت دیگر توزیع ناعادلانه دیگری در راه است که در صورت عدم اعمال سیاست های مکمل موجب نابسامانی اقتصادی و اجتماعی خواهد شد. 5-7- توسعه اقتصاد دیجیتالی موجب شده است که سیستم بانکی کشورهای در حال توسعه در رقابت جدی با سیستم بانکیکشورهای در حال توسعه قرار گیرند و مخاطرات جدیدی را تجربه کنند. در تحقیق انجام شده در سازمان مدیریت صنعتی مشخص شد که سیستم بانکی ایران در مقابل سیستم دیجیتالی بانکی کشورهای دیگر بشدت ناتوان است. بازار بورس و بطورکلی بازارهای مالی اگر به روی اقتصاد جهانی باز شوند بشدت تحت تاثیر موج سرعت و گسترش بازارهای مالی دیجیتالی شده جهانی قرار خواهند گرفت و تغییرات غیرقابل انکاری را تجربه خواهند کرد. تغییرات ساختاری در بخشهای مختلف اقتصادی، تغییرات حجم پول در اثر دیجیتالی شدن دریافتها و پرداختها، توسعه تجارت داخلی و تجارت بینالمللی، آموزش و پرورش دانشگاهها، فرهنگ عمومی مردم، مطبوعات و سایر رسانهها و ...تحت تاثیر گسترش سریع اقتصاد دیجیتال قرار خواهند گرفت که توضیح در خصوص هر یک نیاز به زمان زیادی دارد. به نظر میرسد که بر این روند تحول تکنولوژیکی نوعی جبر حاکم است و هیچ کشوری نمیتواند آن را انکا رکند. انجام مطالعات عمیق و گسترده در باره این تحول و ابعاد و آثار و پیامدهای آن بر اقتصاد کشور ضرورتی است که از آن غفلت شده است. |